(قمپز درکردن) یعنی چه ؟؟؟

 تکه کلام های بازیگر نقش اول سریال دودکش این روزها دهان به دهان می پرخد. اما این تکه کلام ها از کجا آمده و چه کاربردی دارد؟

قُمپُز در کردن:
این اصطلاح از زمان جنگ دولت عثمانی با ایران مورد استفاده قرار گرفت. قمپزنوعی توپ جنگی سَرپُر بود که دولتِ امپراطوری عثمانی در جنگ هایش با ایران به کار می برد. قمپز اما برخلاف توپ های جنگی دیگر، هیچ اثر تخریبی نداشت و تنها در نقاط کوهستانی شلیک می شد تا با کمک پژواک صدا در کوهستان،صدای مهیبی تولید کند و موجب رعب و وحشت سربازان ایرانی شود. این توپ گلوله ای نداشت و فقط در آن مقدار زیادی باروت می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را  با سُنبه داخل آن می کردند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود و سپس آن را شلیک می کردند. چندی بعد که ایرانیان به ماهیت دروغین و توخالی این توپ ها پی بردند، اصطلاح «قمپز در کردن» را برای ادعایی که سروصدای زیادی دارد  اما بی اثر و دروغین است به کار می بردند.

لُغُز خواندن :

در لغت نامه دهخدا، معنای لغز که از نظر دستوری «مصدر مرکب» تعریف شده، این طور بیان شده است:«بر کسی عیب گرفتن, به کنایه از کسی بد گفتن, کرکری خواندن.» اصطلاح لغز خواندن وقتی استفاده می شود که کسی از روی دشمنی یا حسادت و مدعی بودن، حرفی بزند یا از کسی بدگویی کند. هرچند گفته می شود لغز، نام دیگر علم «منطق» هم بوده است و فیلسوفان باستان علم منطق را به نام لغز می خواندند. شاید به همین دلیل باشد که لغز را کلام پیچیده و غیرقابل درک هم معنا کرده اند.

ان قُلت آوردن:
ریشه ی این واژه ی عربی از یک جمله آمده است. در واقع معنای واژه به واژه ی این عبارت، «اگر تو بگویی» است. این  تکه کلام وقتی به کار می رود که مخاطب سعی در ایرادگرفتن و اشکال تراشی  بیهوده از حرف های گوینده  و یا کار و عمل او را داشته باشد. آن موقع است که گوینده تذکر می دهد:«ان قلت نیار»!

آمپاس:
آمپاس از واژه ی آلمانی Engpass  گرفته شده و وارد زبان فارسی شده است. این واژه ی آلمانی در لغتنامه ی دهخدا به معنای (تنگنا ، فشار و کار انجام شده )آمده است.

آچمز :

شطرنج بازها این اصطلاح را خیلی خوب می شناسند. این اصطلاح که ریشه ی ترکی دارد، در شطرنج وقتی استفاده می شود که یکی از مهره های شطرنج در موقعیتی قرار می گیرد که اگر حرکت داده شود، مهره ی شاه در موقعیت (کیش )قرار می گیرد و بنابراین چاره ای ندارد جز این که یا از جایش حرکت نکند و یا این که مهره ی شاه به خانه های دیگر منتقل شود تا از خطر (کیش )دور شود. معمولا مهره هایی که در موقعیت آچمز قرار می گیرند، با همین ترفند توسط حریف از جریان بازی خارج می شوند. بنابراین اصطلاح آچمز شدن وقتی استفاده می شود که فردی در موقعیت انجام شده قرار بگیرد و چاره ای نداشته باشد جز این که کاری را به اجبار انجام دهد. معنای لغوی آچمز در زبان ترکی هم «بازنشدنی» است.

ضرس قاطع:
این اصطلاح از دو واژه تشکیل شده. ضرس به معنای دندان تیز و برنده است. اما این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفاع کنند. آن موقع است که می گویند:«به ضرس قاطع می گم ...»
 
منبع:سایت خبرنو


                                                                                اسلامی

فزت و رب الکعبة



فزت و رب الکعبة

تسبیح زخم های تو تصویر می شود

تا دانه دانه اشک تو زنجیر می شود

اندوه کعبه بود، ترک خورد از غمت

دارد به شکل قلب تو تصویر می شود

آیینه در برابر منشور گریه هات

در غربت نگاه تو تکثیر می شود

از سیر تا پیاز غمت سیر گریه کرد

آن دختری که از همه کس سیر می شود

آن قدر خون گریست که افتاد بر زبان

دارد به پای غصّه ی تو پیر می شود

دنیا بدون فاطمه یک جور دیگریست

خیلی برات سرد و نفس گیر می شود

تا دست های حیدریت بسته می شوند

روباه هم به یک دو نفس شیر می شود

این سفره های نان و نمک بعد رفتنت

لبریز شیر و گندم و تزویر می شود

یعنی علی نماز نمی خواند؟… وای من

روح اذان به مأذنه تکفیر می شود

شب های قدر وقت نزول کبود تو

فزت و رب…، به خون تو تفسیر می شود

این قلب های سنگیمان خیبری شدند

تنها به دست مهر تو تسخیر می شود

                                                                             

آداب افطار در کلام ائمه اطهار (ع)

مقدم داشتن نماز مغرب بر افطار
امام صادق(ع) می فرمایند: مستحب است، روزه دار اگر توانایی دارد، ابتدا، قبل از افطار نمازش را بخواند. همچنین امام باقر (ع) فرمودند: اگر میل تو به افطار و غذا خوردن، تو را از نماز باز می دارد، ابتدا افطار کن، تا دور شود از تو وسوسه های نفس ملامت گر. (و هنگام نماز با فراغ بال و آرامش نماز بخوانی). همچنین ایشان در حدیثی دیگر می فرماید: در ماه رمضان، ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن، مگر با گروهی باشی، که آنها منتظر افطارند.

بر این اساس، استحباب خواندن نماز قبل از افطار، دو مورد استثنا دارد، طاقت و صبر نداشتن روزه دار، و وقتی گروهی منتظر ما باشند.

دعای هنگام افطار
دعاهای مختلفی در هنگام افطار وارد شده است که مرحوم شیخ عباس قمی آن را در مفاتیح الجنان آورده است اما در اینجا به روایتی از امام رضا (ع) اشاره می کنیم که حضرت می فرمایند: هر کس هنگام افطارش، بگوید»: اللهم لک صمنا بتوفیقک و علی رزقک افطرنا بامرک فتقبله منا و اغفر لنا انک انت الغفور الرحیم« خداوند، آنچه را از نقص و زیان، بر روزه اش وارد ساخته، می بخشاید.

گفتن ذکر لا اله الا الله
امام صادق (ع) فرمودند: هر کس روزه خود را با کلام صالح و عمل صالح به پایان رساند، خداوند، روزه او  را قبول می فرماید. گفته شد: ای پسر رسول خدا، کلام صالح چیست؟ فرمود: شهادت به کلمه لا اله الا الله و عمل صالح خارج کردن فطریه از مال خویش است.


توصیه به افطار با آب گرم، خرما و شیر

هم چنین در روایات از معصوم به افطار با خرما، آب و شیر توصیه شده است؛ چنان که پیامبر اعظم (ص) فرمودند: کسی که با خرمای حلال افطار کند، ثواب نماز وی، ۴۰۰ صد برابر خواهد شد و امام صادق (ع) فرمودند: پیامبر اکرم (ص(افطار می فرمود، در زمانی که رطب یافت می شد، با رطب و در زمانی که خرما بود، با خرما.

در مورد افطار با آب نیز از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: افطار کردن با آب، گناه قلب را می شوید. شاید به همین جهت است که افطار با آب گرم همراه با شکر یا نبات، توصیه می شود.

 
پیامبر اکرم (ص) فرمود: آب گرم کبد و معده انسان را پاک، و دهان را خوشبو می کند، دندان ها و حدقه چشم را قوت می بخشد، دید چشم را زیاد و گناهان را می شوید، رگ های هیجان آور را تسکین می بخشد، و درد سر را از بین می برد.

خواندن سوره قدر هنگام افطار
امام زین العابدین(ع) فرمود: هر کس سوره قدر را هنگام افطار و سحرش(قبل از افطار و قبل از خوردن سحری) بخواند، بین سحر و افطار (هنگام روز) ثواب کسی را دارد که، در راه خدا، در خون خود غوطه ور باشد.

 فضیلت افطاری دادن
امام صادق (ع) می فرمایند:هر مۆمنی برادر مۆمن خود را شبی از ماه رمضان افطاری دهد، خداوند برای او پاداش آزاد کردن ۳۰ بنده مۆمن در راه خدا را می نویسد و در برابر هر کدام، (مهمانان افطاری) دعایی مستجاب را نیز دارد.

       طاعات مقبول درگاه حق                                                             

          اسلامی                                                                 

شعبان المعظم


شــــعبان که مه ســـرور هر مرد  و  زن است

تابان  ز  وجـــود  جلـــــوه ی  چهارتن   است

هم مولد سجاد(ع)و ابوالفضل(ع) و حسین(ع)

هم مولد  پاک حجت بن الحســــــن (عج)است


           
   «« دلتان دخیل ضریحشان»»
                                                              التماس دعا
                                                         
                                                                 اسلامی

هنـــــــــــــــــــــــدوانه ی هندی !!!!!!!!!!

هنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدوانه

چنان که از ریشه ی این کلمه برمی‌آید اصل این میوه از هندوستان بوده ‌است. گونه ی کامل تر نام آن «خربزه هندوانه» بوده‌است.

ریشه ی کلمه ی هندوانه از کلمه ی «وانا» که معنی هندوانه در زبان هندی است گرفته شده ‌است و در قدیم به آن «هندووانا» گفته می‌شد اما بعدها در زبان فارسی تغییر کرده و تبدیل به هندوانه شد.

گفته می شود هم اکنون در برخی نقاط افغانستان و هم چنین در تاجیکستان و نیز در زبان اردو و هندی به این میوه « تربوز» گفته می شود. کاشت هندوانه از هند به ایران ، عربستان و اندلس و سایر نقاط دنیا راه یافت. هندوانه هایی که در هند و پاکستان به عمل می آید بیش تر  گرد و به رنگ سبز تیره است.

 

در پاکستان مردم عادت به نگهداری میوه در یخچال ندارند از طرفی کمبود برق باعث می‌شود یخچال کارآیی چندانی نداشته باشد.از طرفی طبق فرهنگ مردم، زیاده‌روی در خوردن یک میوه پر‌خوری به حساب می‌‌آید بنابراین بیش تر میوه‌ها مانند هندوانه به صورت قاچی خرید و فروش می‌شود که این شیوه ، هم به نفع مردم است و هم به نفع فروشنده .


از طرفی خریدن قاچ هندوانه ارزان‌تر تمام می‌شود و در عوض فروشنده نیز می‌تواند یک هندوانه را بدون در نظر گرفتن وزن آن به چند نفر بفروشد.فروشندگان هندوانه در پاکستان به شیوه‌های مختلفی ، هندوانه را قاچ می‌کنند تا بتوانند مشتری بیش تری به دست آورند اما رایج‌ترین شیوه ، همان قاچ کردن به صورت «شتری» است.

    


                                                                                               « نوش جان »                          

        اسلامی                                                                                                       


تسلیت وفات پیام آور کربلا ، بانوی خورشیدهای دربند


ای شکوه حماسه در سراپرده ی حیرت!

ای زخم خورده ی نینوا!

ای بانوی خورشیدهای دربند!

ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه ی همه ی سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم.

تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره ی صبوری و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد

سرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود.......کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

                                                         اسلامی

تبریک میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر





سکان زمین و آسمان است علی

سلطان همه جهانیان است علی

گلواژه‌ی منشق از علی اعلاست

سرچشمه‌ی فیض بی‌کران است علی

میلاد مظهر علم، عزت، عدالت، سخاوت و شجاعت، اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب(ع)،

و روز پدر ، مبارک باد.

 

                                       اسلامی

هـــــــــرمــــز، ســـــرزمین رنـــــگ ها

بیاین با هم ، سفر بریم و از تعطیلات نوروزی استفاده کنیم . نترسید نمی خواد دست به جیب بشید با خرج من به سرزمین رنگ ها یا بهشت زمین شناسی ایران سری بزنید !! سرانگشتی هم حساب کنیم هزینه اش میشه .......... وای !!!!! شرمنده ،فقط می تونم شما رو مهمون عکس هاش کنم !!!!


                        عکس ماهواره ای از هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرمــز

       ( اگه جهان انگشترن،هرموز نگینــــن    که هرموز اول و آخر همینـــن)

             همان طور که در عکس می بینید ، واقعا مانند نگین می درخشد



                        قلعه ی تاریخی و زیبای هـــــــــــــــــــــــرمـــــز
             نشان از عظمت و شوکت و موقعیت استراتژیکی جزیره،حتی در 
قرون و اعصار گذشته دارد
 
 
                   ساحل معدن خاک سرخ ( معدن گلک) هـــــــــــرمـــــز
    این خاک،علاوه بر استفاده ی صنعتی ، مصرف خوراکی (سوراغ)نیز دارد


                                      فرش خاکی هــــــــرمــــز
               ساخته شده ازخاک های رنگی موجود در جزیره 
              نام سرزمین رنگ ها نیز برگرفته از تنوع خاک های رنگی آن است
               تاکنون بیش از صدنوع خاک رنگی در جزیره یافت شده است




                                  پارک گردشگری هــــــــــــــــــــــــــــــرمز


هرمز جاهای دیدنی زیبای فراوانی دارد که بهتر است  با خرج خودتان آن ها را از نزدیک ببینید پس دست به  جیب شیدو یه سفر به هرمز برید!!!!


« بهارتان پیروز »
 اســــــــــــــلامی

نامه ای به دوست

انشای دانش آموز

موضوع انشا :نامه ای به دوست خود بنویسید .

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت دوستم که همه ی زندگیمو مدیونش هستم . می خواستم بار دیگر تو

را ملاقات کنم تا به حال دوستی صمیمی همانند تو را در وجودم هم احساس نکرده بودم و هیچ گاه تصور خواهری همانند تو را نکرده بودم .

مدتی از وجودت غافل بودم اما الان، چنان آرزوی دیدن تو را دارم که از آسمان بی کران تا اعماق آبی دریا گرفته وحتی تا زیر زمین را هم طی کردم وحال تو را روی زمینی خشک و  سنگ دل می بینم . جای تو میان ابرهایی ست که باران شدن آن ها بسیار راحت است . راستی پیشاپیش هم عید را به تو تبریک می گویم .ان شاءالله سال  خوشی  داشته باشی.  تو هم برایم نامه بنویس خدا نگهدار.

                                                    دوست عزیزت امینه پروزی

                                                                 دبیر: اسلامی

                                                                         

جورچین انواع ماضی

این بچه ها انواع ماضی را در قالب بازی و سرگرمی و در حیاط مدرسه ی راهنمایی یاس یاد گرفتند



ادامه ی عکس ها را در ادامه ی مطلب ببینید

ادامه نوشته

وقتی دانش آموز ،‌معلم می شود!!!

 تجـــــــــــــــــــــــــــــــــــربه ای دیگر

بعضی وقتا دانش آموزامون  می تونن معلم ما باشن و یه چیزایی هم اونا به ما یاد بدن! به  شرطی  که بهشون فرصت بدیم و از ایده هاشون استفاده کنیم. شاید بعضی از مواردی که اونا به ما یادآوری می کنن به قدری پیش پا افتاده است که دیگه از ذهنمون بیرون رفته !!!

حتما شما هم تو کلاستون شاگردایی دارین که روخونی شون اون قدر ضعیفه که موقع خوندن ، حوصله ی همه رو سر می برن. منم تو کلاسم چندتا از اینا رو دارم! اما هیچ وقت دلم نیومده لذت «متکلم وحده »بودن رو موقع روخونی ازشون بگیرم! و هر روشی هم که برای تقویت روخونی بچه ها به کار می بردم ، موقتی بود و تا جلسات بعد یادشون می رفت.تا این که یکی از بچه ها ، ایده ای داد که به نظرم از روش های تکراری خودم جالب تر بود. اون گفت که هر کس موقع روخونی کلمه ای رو غلط خووند ،‌بلافاصله نوبت به نفر بعدیش داده بشه.

من تا حالا از این روش استفاده نکرده بودم پس با خودم گفتم : «به امتحانش می ارزه» شاید باور نکنید اما همه ی اونا متن رو با دقت فراوان  می خوندن و بقیه هم شش دونگ حواس شون  جمع بود و کوچک ترین غلط ها رو گوشزد می کردن .

جلسه ی بعد دیدم قبل از شروع درس ،کتاب دستشون بود و تلفظ صحیح  کلمات رو از هم سوال می کردن تا مبادا وقت خوندن ، کلمه ای رو اشتباه بگن و نوبت به نفر بعدی برسه.

تجربه ی خوبی برام بود و یاد گرفتم که خیلی وقتا کلید حلِ مشکل در خودِ مشکل نهفته است فقط باید موشکافی بشه!!!

           « دلتون شاد وسرشار از عشق» : اسلامی                                         

 

این بچه ها می خواهند ثابت کنند که هم خیاط های خوبی هستند و هم دانش آموزانی عالی!!!

بچه های پایه ی دوم «مدرسه ی ولایت کمیز »این بار از نخ و سوزن برای املا نویسی استفاده کردند تا ثابت کنند که هم خیاط های خوبی هستند و هم دانش آموزانی عالی !!! عکس ها را ببینید.
 









موفق باشید : اسلامی

قصه هایی شیرین از بهلول

دزدیدن کفش بهلول

روزی کفش بهلول را از مسجد دزدیده بودند و به دهلیز کلیسا انداخته بودند. گفت : سبحان ا... من خود مسلمانم و کفشم ترساست.!!


آب زمزم


شاعری مهمل گوی نزد بهلول آمدو ....

عیادت کردن بهلول
بهلول روزی در راهی می رفت . شخصی از بامی بیفتاد و بر گردن....



ادامه نوشته

یک تجربه


بعضی وقتا تو کلاسمو دانش آموزایی داریم که به قول معروف به هیچ صراطی مستقیم نمی شن . امــــــــــــــــــا شدنیه !!!. کار، نشد نداره . خاطره ی منو بخوونید.

دانش آموزی داشتم که هم از نظر درسی ضعیف بود و هم از نظر اخلاقی . ضعف درسیش برام قابل تحمل بود اما ضعف اخلاقیش نه.اون سر کلاس کارایی می کرد که حسابی حال منو می گرفت و برخلاف میل باطنی ام بااون برخورد تندی می کردم. وقتی می رفتم خونه و به اتفاقای کلاسم فکر می کردم از دست خودم عصبانی می شدم و از این که یه الف بچّه این طوری منو به هم می ریخت ناراحت می شدم.

کارش به جایی رسیده بود که با من لج کرد و یه بار ورقه ی امتحانی اش رو سفید سفید تحویل داد. می دونستم اون قدر استعداد داشت که سر کلاس یاد می گیره و حداقل می توونست چند سوال رو جواب بده . خواستم با عصبانیّت برگه ی امتحانیش رو پاره کنم اما خودمو کنترل کردم و بلند شدم رفتم بیرون چند تا نفس عمیق کشیدم و دوباره برگشتم تو کلاس . بعد با مهربونی بهش گفتم اشکالی نداره حتما مریض بودی و نتوونستی درس بخوونی . معلوم بود که حسابی جا خورده !!!

خونه که رفتم دیگه از دست خودم ناراحت نبودم ، حسّ خوبی داشتم .جلسه ی بعد بهش گفتم تمرینای بقیه ی بچّه ها رو چک کنه با خوشحالی کارشو انجام داد. موقع درس دادن سعی می کردم روی سخنم اون باشه همش نیگاش می کردم وسعی می کردم لبخند بزنم، اونم با دقّت به درسم گوش می داد و اصلا سعی نمی کرد مثل جلسات قبل حواس بقیه رو پرت کنه.

جلسه ی بعد به عنوان داوطلب برای درس جواب دادن اومد جلوی کلاس . وقتی ازش درس پرسیدم ،خوب جواب نداد. پیش خودم فکر کردم «حتما خواسته منو امتحان کنه . شاید باورش نشده که رفتار من باهاش فرق کرده ».پس به جای عصبانیّت و این که بگم تو که درسو بلد نیستی چرا به عنوان داوطلب اومدی ، گفتم:«یه فرصت دیگه بهت می دم ،تا من از بقیه می پرسم تو وقت داری که بخوونی»......

بعد از پرسش ، حسابی تشویقش کردم.

حالا اون شده یکی از کسایی که اصلا سر کلاس دیر نمیاد ، به حرفم گوش میده ،همیشه یادآوری می کنه که خانوم تمرینا رو نگاه کن ،  بیشتر مواقع داوطلب درس جواب دادنه ، و همش می خواد سر کلاس بهش مسولیت بدم ، حتی اگه پاک کردن تخته ی کلاس باشه ..

                                   

                                                                                 شاد باشید « اسلامی»

شبچراغ شاعری

شبچراغ شاعری

نشسته چشم به دریا و شور بندری اش

به جشن ساحل و ماه و شکوه دلبری اش

دوباره اسکله و پیرمرد ماهی گیر

که دل سپرده به افسانه ی شب و پری اش

دلش نیامد از این شور کهنه کِل نکشد

به وقت زمزمه ی شروه های مادری اش

گرسنه ، با خودش آورده بقچه ای کوچک

دلش نمی رود امّا به نان بربری اش

چه غم که حسرت ماهی است سهم قلابش

که آه می کشد از چرخ و قلب آجری اش

شب است و دست خط ماسه های ساحلی و

دوباره ردّ پریزاد و رقص روسری اش

چه خسته یاد می آورد عشق گمشده را

که گشت روشن از او شبچراغ شاعری اش

شب است و اسکله و موج کوب سینه ی مرد

شب است و یکسره گل کرده شور بندری اش

محمد حسین انصاری نژاد

معمای گنجشک کوچولو


من یه گنجیشک کوچولوم . گنجیشکای بزرگ رو خیـــلی دوست دارم ، اما نمی دونم چرا اونا منو دوست ندارن ، هر وقت براشون دونه می برم ،اول با نوکای تیزشون بهم تُـک می زنن ، بعد هم دونه ها رو می خورن و پر می کشن می رن . هر چی می گم وایسین منم بیام ، بهم گوش نمی دن . مثل امروز ........

خیلی دلم گرفته ،‌ داشتم به رفتار بد اونا فکر می کردم . اتفاق امروز رو اصلا نمی تونم هضم بکنم . حس می کنم یه تیکه از قلبم جدا شده . خیلی قلبم به درد اومده . این قدر درد ... که هر چی رُوْش دست می ذارم و فشارش می دم اصلا دردش کم نمی شه. فکر کنم یه چیزی هم تو گلوم گیر کرده ! هر چی قورتش می دم پایین نمی ره . وای خدای من !اینا دیگه چی ان  که دارن از چشام می ریزن ؟ ؟‌ ؟ خیــــلی داغن !!!وقتی به گونه هام می رسن پوستمو می سوزونن. چرا نمی تونم جلوی ریزششون رو بگیرم؟؟؟

آه ! کم کم داره درد قلبم کم می شه . حال دیگه اون چیزی که تو گلوم گیر کرده بود ،رو حس نمی کنم. انگار گرمای این چیز داغی که از چشام بیرون ریخت ،  اونو ذوب کرده ......

یعنی این چی بود ؟؟؟

آها ! یه هدیه از طرف خدا بود که توونست هم درد قلبمو تسکین بده و هم راه گلومو باز کنه ...

                                                        ««محیا»»

آغوش خدا


معنی سکوتت رو نمی فهمم

همش من دارم حرف می زنم

تو فقط داری نیگام می کنی

حتی پلک هم نمی زنی !

بعضی وقتا شیطونه میاد سراغم

....

ادامه نوشته

داستان دو موش /  از سروده های ایرج میرزا


داستان دو موش   ///  ازسروده های ایرج میرزا

ای پســـــر لحظه ای تو گوش بده       گوش بر قصه ی دو موش بــــده

که یکـــــــــــی پیر بود وعاقل بود        دگـــــــــری بچه بود وجاهل بود

هر دو در کنج ســــــقف یک خانه        داشـــــــــــــتند از برای خود لانه

گربه یی هم در همان حوالـی بود       کز دغل پر،ز صــــدق خالی بود

.......

ادامه نوشته

ترجیع بندی زیبا از شیخ اجل


ای سرو بلند قامت دوست--- وه وه که شمایلت چه نیکوست

در پای لطافت تو میراد--- هر سرو سهی که بر لب جوست

نازک بدنی که می‌نگنجد--- در زیر قبا چو غنچه در پوست

ادامه نوشته

پارس

بزرگان از مردم سرزمین پارس می گویند

پیامبر اسلام 

ناپلئون

.....

ادامه نوشته